دوباره یه روز تکراری دیگه شروع شد هنوز اون حس پوچی رو تو خودم احساس میکنم
انگار واسه خودم یه موجود اضافی هستم ...
خدایا شکرت ... آخه اینم زندگیه ما میکنیم؟ نه زندگی ما رو میکنه...
دوس دارم داد بزنم دوس دارم یه چیزی رو بزنم بشکنم ولی خوب که نگا میکنم میبینم فقط خودمم که میشکنم ...
بازم شکرت خدایا ...
اون وقت میگن چرا کفر میکنی ...
به قول غضنفر خدایا گناهان مرا مانند دعاهایم نشنیده بگیر ...
دلم هوای شمال رو کرده هوای اون روز که تنها نشسته بودم لبه دریا غروب بود صدای
اذان میومد منم تنهای تنها نشسته بودم بغض داشت خفم میکرد از همون شانس خوب من به هرکی زنگ زدم به گوشی جواب نداد ..
صدای دریا باصدای اذان و غروب خورشید تازه با آهنگ فریاد زیر آب .
نظرات شما عزیزان:
|